به ناگه می‌آید. جمع می‌شود پشت پلک ها، چنگ می‌زند بر گلو، شانه هارا در خود حل می‌کند، می‌نشیند روی قفسه سینه و پاها سنگین می‌شوند. آنگاه که فرصت هر تقلایی را گرفت آدم به عمق می‌رود. مثل کودکی که در آغوش مادر گم می‌شود. همه این‌ها آنقدر سریع رخ می‌دهند که آثار آرامش قبل از آن تا مدت‌ها بر چهره باقی می‌ماند.

اگر لطفش قرین حال گردد، همه ادبار ها اقبال گردد

تو مرده‌ای و مرگ نمی‌فهمد

شاید در باب بزرگ شدن

می‌شود ,می‌دهند ,سریع ,آثار ,آنقدر ,آرامش ,آثار آرامش ,که آثار ,می‌دهند که ,آرامش قبل ,قبل از

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

این است قدرت ما نوشته های عاشقانه جستجوگر رمز و رازهای ساده برگ سایت موسیقی لیورپول کره بادام زمینی ارگانیک در اصفهان سفارش تابلو نقاشی خط خبرنامه سینمای اکشن ایران فیتنس و برنامه پزشکی ورزشی در تهران شرکت سجاده نقش